توسعهفردی و تربیت فرزند

چندی پیش در مقالهای، از تعامل سازنده بهعنوان شاهکلید تربیت فرزند یاد کردم و به بیان اهمیت این تعامل و راههای ایجاد آن پرداختم. امروز میخواهم یک قدم عقبتر رفته و به موضوع مهمتر و پایهای تری بپردازم، موضوعی که بدون گام برداشتن در مسیرِ آن، برقراری تعامل سازنده با فرزند و تربیت صحیح او، امیدی واهی بیش نیست: رشد و توسعه فردی.
توسعه فردی چیست؟
توسعه فردی دو بخش اساسی دارد.
بخش اول و پایه خودشناسی است. خودشناسی یعنی شناختن خود، آگاهی داشتن نسبت به اهداف، نقاط قوت و ضعف، ترسها، باورها، استعدادها، ارزشها، علایق و سلایق، خواستهها و آرزوهای خود، تمییز دادن موارد غیرقابل تغییر از موارد قابل تغییر و پذیرفتن آنچه که قابل تغییر نیست.
بخش دوم تلاش برای بهبود آن خودی است که شناختهایم. تلاش برای تغییر و بهبود در آنچه که امکانپذیر است، برداشتن قدمهایی عملی در راستای پرورش مهارتهای فردی، رسیدن به حداکثر توانمندیها، رسیدن به خودشکوفایی و رسیدن به بهترین نسخه از خود.
در واقع توسعه فردی یعنی تلاش برای روزبهروز نزدیکتر شدن به خود ایدهآل. پس نباید آن را با پیشرفت اشتباه گرفت. محمدرضا شعبانعلی نوشتهای کوتاه ولی عمیق در اینباره دارد:
در فرهنگهای توسعهنیافته انسانها به پیشرفت فکر میکنند و در فرهنگهای توسعهیافته به رشد.
پیشرفت، با سنجش موقعیت ما نسبت به دیگران تعریف میشود و رشد، به سازنده بودن حضور ما در کنار دیگران.
سلول سرطانی، سلولی است که پیشرفت خود را به رشد در کنار دیگران ترجیح میدهد.
همانطور که اشاره شد پایهی رشد و توسعه، خودشناسی است و همین موضوع، اهمیت و ارزش آن را از پیشرفت _که نسبت به دیگران مطرح میشود_ بالاتر میبَرد.
توسعه فردی یعنی توسعه مهارتهای فردی. مهارتهایی که بسیار گسترده است و بخش مهمی از آن را مهارتهای زندگی دربرمیگیرد؛ مهارتهایی که سازمان بهداشت جهانی آنها را اینگونه تعریف میکند:
مهارتهای روانی_اجتماعی که به ما کمک میکند تا با چالشهای زندگی خود بهتر کنار بیاییم.
این سازمان مهارتهای مهم زندگی را در قالب مدل دهگانه مهارتهای زندگی ارائه داده است:
نگاهی گذرا به این فهرست، کافی است تا به چند نکته مهم پی ببریم:
اول اینکه این مهارتها چقدر میتوانند در کیفیت زندگی ما اثرگذار باشند. با رشد در هر یک از این مهارتها، میتوان سطح زندگی خود را ارتقا داد.
دوم اینکه همه ما انسانها به این مهارتها نیازمندیم. سن، جنسیت، موقعیت اجتماعی، وضعیت مالی، جغرافیای زندگی، میزان تحصیلات، خانواده، شغل و هیچ عامل دیگری ما را این مهارتها بینیاز نمیکند.
سوم اینکه قدم گذاشتن در مسیر رشد و توسعه مهارتهای فردی، آغاز سفری است به بلندای طول عمرمان. پس با مطالعه یکی دو کتاب و بهکاربردن چند تکنیک، دچار توهم رسیدن به مقصد نشویم. باید همیشه در حال رشد و توسعه بود.
و خبر خوش اینکه این مهارتها اکتسابی است. پس به جای بهانه آوردن و به دنبال مقصر گشتن در خانواده، ژن، محیط و شرایط، به فکرِ برداشتنِ قدمهای عملی برای آن باشیم.
در آینده به ارائه راههایی عملی در جهت رشد و توسعه فردی خواهم پرداخت.
اما این توسعه فردی چه ارتباطی با تربیت فرزند دارد؟
رشد و توسعه فردی بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر تربیت فرزند اثرگذار است.
تاثیر مستقیم
توسعه فردی به رشد ما کمک میکند و رشد فرزندان ما در گرو رشد ماست.
بچهها آینهای تمامقد از درونِ والدینشان هستند. مادری که عزتنفس ندارد نمیتواند این را در فرزندش نهادینه کند، پدری که بهراحتی از کوره درمیرود نمیتواند کنترل خشم را به فرزندش بیاموزد. گرچه تاثیر جامعه روی تربیت فرزندان روزبهروز در حال افزایش است، اما این موضوع نقش و اثر والدین را کمرنگتر نکرده است. پدر و مادر بهترین الگو در مهمترین سالهای زندگی فرزندان هستند. پس تلاش در جهت رشد و توسعه فردی خود، تلاش برای رشد و توسعه فرزندانمان نیز هست.
تاثیر غیرمستقیم
به این اشاره کردیم که توسعه فردی یعنی توسعه مهارتهای فردی. و منظور از این مهارتها، بیشتر از اینکه مهارتهایی چون جوشکاری، منبتکاری، خوشنویسی و توانمندیهایی از این دست باشد، مهارتهای زندگی است. ما به عنوان والد باید خود را به مهارتهای مهمی مثل حل مسئله، تصمیمگیری، برنامهریزی، گوش کردن، مدیریت هیجانات و کنترل احساسات مجهز کنیم. کاربرد مهارتی مانند مهارت ارتباطی تنها برای مذاکره در سطوح بالا (با گروه 1+5) نیست، والدین نیز باید توانایی برقراری ارتباط و مذاکره با کودک را بیاموزند. فراموش نکنیم که ایجاد یک تعامل سازنده با فرزند جز با برقراری یک ارتباط سالم امکانپذیر نخواهد بود.
از طرف دیگر از آنجایی که توسعه فردی به رشد ما کمک میکند، رضایت از زندگی را در ما بالاتر میبرد که این منجر به شادتر بودن ما میشود. و طبیعی است که بچهها با والدین شاد ارتباط بهتری برقرار میکنند.
توسعه فردی کمک میکند تا والدین ارتباط بهتر و سالمتری با یکدیگر داشته باشند و این ارتیاطِ بهتر، محیط خانواده را به کانون گرمتری برای بچهها تبدیل میکند، عنصری که برای رشد و شکوفایی استعدادهای آنها ضروری است.
پس گام برداشتن در مسیر توسعه فردی، تعامل والد و فرزند را بهبود بخشیده و به رشد هر دو طرف منجر میشود.
اگر به مقوله تربیت فرزند اهمیت میدهیم، نمیتوانیم از رشد و توسعه فردی غافل باشیم.
دیدگاه بگذارید