درباره من
گمان نمیکنم این که متولد چه ماهی هستم و کجا به دنیا آمدهام به اندازهی هدفم از راهاندازی این سایت اهمیت داشتهباشد. پس اجازه بدهید از مسیری که به اینجا ختم شده و مسیری که قرار است از اینجا آغاز شود سخن بگویم.
در تمام مراحل و انتخابهای زندگیام حسی را به دوش میکشیدم که آرامش درونی را از من میگرفت. وقت انتخاب رشته، روز اول دانشگاه، روی صندلی کنکور کارشناسی ارشد، زمان کار با مواد و وسایل در آزمایشگاه، موقع نوشتن مقالهها، هنگام یادگیری نحوهی صحیح نفسگیری در شنای کرال سینه، لحظهی تنظیم سرعت شاتر و دیافراگم دوربین در کلاس عکاسی، موعد ثبتنام ترم جدید کلاس زبان، قبل از تماس با شرکتهایی که آگهی استخدام داده بودند و …، صدایی مدام در گوشم نجوا میکرد: “آیا این راهی است که تو باید بروی؟ رسالت تو در زندگی این است؟”
برای پاسخ دادن به این سوال و یا حداقل خاموش کردنش بیکار ننشستم. تحقیقات اولیه نشان میداد مشکل، عدم خودشناسی بود. اینجا نقطهی شروع مطالعهی مطالب مرتبط، تماشای برنامههای روانشناسی، انجام تستهای خودشناسی در اینترنت، مراجعه به روانشناس و مشاور بود. و بالاخره چراغی در ذهنم روشن شد.
نوشتن، برخلاف راههای دیگری که شروع کرده و با حسی مبهم بعد از مدتی کوتاه و یا طولانی رها میکردم، به طرز عجیبی با من سازگار بود. آسان نبود ولی گویا همان بود که باید. پس به اینجا رسیدم.
و اما مسیری که قرار است از اینجا آغاز شود:
در طول مدت تلاش برای شناختن خود متوجه نکاتی شدم که شاید گفتنش خالی از لطف نباشد:
- درصد بالایی از مشکلات مردم در هر زمینهای ناشی از خودنشناسی است و این مهم میتواند همهی ابعاد زندگیمان از جمله درس، ازدواج، کار، تربیت فرزند، روابط، دوستان، تفریح و … را تحتالشعاع قرار بدهد.
- یاریِ خودشناسی به ما، تنها به تصمیمگیریهای بزرگ و مهم زندگی ختم نمیشود، این اصل توان این را دارد که دست تکتک ثانیههایمان را گرفته و کمک کند تا در هر شرایطی _حتی سختترین ها_ حال بهتری را تجربه کنیم.
- خودشناسی به تئوریها و اصول روانشناسی و تستهای متعدد خلاصه نمیشود و به اندازهی طول و عرض زندگی و عمق لحظاتمان گسترده است.
- خودشناسی کوهی نیست که قرار باشد آن را فتح کرده و پرچممان را با افتخار روی قلهی آن فرو کنیم؛ جادهایست به طول حیاتمان. یک رابطهی دوطرفه: مرگ نقطهی پایان این مسیر است و توقف در خودشناسی نیز همان نقطهی پایان زندگانی _و نه زندهمانی_ ماست. در واقع خودشناسی با مرگمان متوقف میشود و با توقفش میمیریم.
- هرچقدر خودمان را بهتر بشناسیم به ارزش وجودیمان بیشتر پی برده و طبیعتا آدم شایستهتری میشویم. این سایت قرار است به من و شما کمک کند تا با خودشناسی جامعهی بهتری داشته باشیم. معتقدم دیالوگی در یک فیلم، سکوتی در دل طبیعت، کتابی در حوزهای کاملا متفاوت، یک مقالهی علمی، حرفهای پیرمردی در نانوایی، پایان یک داستان کوتاه، یادداشتهای یک غریبه، انتخابهای شخصیتی در یک رمان و یا مفهوم شعری به کوتاهی هایکو، تکتکشان میتواند به اندازهی حجیمترین کتابهای روانشناسی به انسان کمک کرده تا زوایای تاریک و روشن وجودش را پیدا کند. پس اگر اینجا مطلب به ظاهر نامرتبطی دیدید، زود قضاوت نکرده و مرا به پراکندهنویسی متهم نکنید.
- به نظر میرسد برای بالا بردن کیفیت زندگی باید به خودشناسی و البته تغییر مجهز بود. روانشناسان معتقدند نخستین گام برای طی کردن راهِ سختِ تغییر در چیزی، دانستن و پذیرفتن آن است. پس شاید همیشه باید در حال شناخت دوبارهی خودمان باشیم. ما کسانی هستیم که باید از نو شناخته شویم.
اینجا مینویسم تا خودم را هر روز بهتر و بیشتر بشناسم و امیدوارم که این نوشتهها بتواند به شما نیز کمکی هرچند کوچک بکند.