میزان شفافیت اهدافتان چقدر است؟ | تمرینی در جهت شفافسازی اهداف

شفافیت اهداف
حیاتیترین کاری که باید برای رسیدن به یک هدف انجام بدهی نه برنامهریزی است، نه تقویت اراده و نه حفظ انگیزه؛ تلاش برای بالا بردن میزان شفافیت آن هدف است. گرچه شفاف بودن اهداف به منزلۀ شفاف بودن مسیر نیست، اما هرچه خواستهات واضحتر باشد و نسبت به زیر و بم آن آگاهتر باشی در طی کردن مسیر موفقتری.
در این مطلب به ارائۀ تمرینی مهم در جهت شفافسازی اهداف میپردازیم:
رویا بباف!
چشمانت را ببند و تصور کن هیچ مانعی در مسیر رسیدن به هدفت وجود ندارد:
تصور کن نه مشکلی قد علم کرده و نه محدودیتی دست و پایت را بسته،
فراموش کن که 17 تا بچۀ قد و نیمقد داری و نمیدانی از آخرین باری که 5 دقیقه با خودت خلوت کردهای چه مدت گذشته،
وانمود کن که از زخم اثنیعشر، صفهای طولانی انتظار در مطب دکتر، از درد به خود پیچیدن و مشتمشت قرصهای کوچک و بزرگ خوردن خبری نیست،
از یاد ببر که هشتِ زندگیات در گرو نُه آن است و از هر گوشهای که میزنی نمیتوانی در دورۀ آموزشی مورد علاقهات شرکت کنی،
سالم بپندار عزتنفس له شدهای را که پای حرکتت را فلج و هر تلاشی برای گام برداشتن را بینتیجه کرده است،
فراموش کن که در روستایی دورافتاده، در شهری با امکانات کم یا در کشوری با تصویب طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی زندگی میکنی،
تمام شده ببین سیستم متداول در ادارهات را که برای بالا رفتن و پیشرفت ابزاری جز پاچهخواری و زیرآبزنی نمیشناسد،
به آرامی بگذر از کنار تکتک انتظاراتی که خانواده یا جامعه از تو دارد،
چشم بپوش از چروکهای زیر چشمت و از حسرت فرصتهای سوخته
و …
خلاصه هر آنچه را که در دنیای واقعیت مخلِّ لمس آرزوهایت شده در ذهنت محو و محوتر کن تا تو بمانی و اهدافت و دریایی از امکانات و شرایط، تو بمانی و ابر و باد و مه و خورشید و فلکی که بهخاطر تو درکارند، تو بمانی و مسیر هموارِ رسیدن، تو بمانی و سرزمین مخوف بیبهانگی!
حالا دقیقاً در همان نقطهای ایستادهای که گاهی برداشتن هر گام کوچک و بزرگی را به آن منوط میکنی، در یک قدمی رسیدن به خواستههایت. کافی است اراده کنی و برسی.
نقطۀ «خواستن رسیدن است» گرچه در ظاهر شیرین، ایدهآل و رویایی به نظر میرسد اما جای هولناکی است.
حالا چشمانت را باز کن و بیتعلل چند صفحهای بنویس. آنقدر بنویس تا بتوانی خواستههایت را واضح و شفاف فهرستوار بنویسی.
تمرین دشواریست اما به شفاف شدن خواستهها و رویاهایت کمک میکند. در این تمرین تو میمانی و این سوال بزرگ: من از زندگیام دقیقاً چه میخواهم؟
در مواجهه با چنین سوالی خودت را برای هر پیامدی آماده کن:
ممکن است ترتیب و نظام برنامهریزیها و اولویتهای زندگیات به هم بریزد،
امکانش هست که سرگردانی را تجربه کنی و تازه بفهمی که اصلاً نمیدانی میخواهی با زندگیات چه کنی،
بعید نیست از روندی که در پیش گرفتهای پشیمان باشی و از انتخابهایت متعجب،
شاید هم مصصم شوی تا مطمئنتر از همیشه و با سرعت بیشتری برای رسیدن به اهدافت تلاش کنی.
در هر صورت به نکات زیر توجه کن:
نکتۀ مهم اول: ماحصل این تمرین هر کدام از موارد بالا که باشد گامی است در جهت خودشناسی. پس اجازه نده اهمالکاری، تنبلی، ترس یا هر مسئلهی دیگری مانع انجام آن شود.
نکتۀ مهم دوم: انجام این تمرین ممکن است از چند ساعت تا چند روز طول بکشد. فراموش نکن که ادامۀ مسیر زندگی تو به آن وابسته است پس سهلانگارانه و سرسری از آن عبور نکن.
نکتۀ مهم سوم: اثر این تمرین، شبیه واکسنهایی که یکبار تزریقشان ما را برای تمام عمر مصون میکنند نیست. ما گاهی تحتتاثیر شرایط، محیط و عوامل دیگر از مسیر منحرف میشویم. انجام گاه به گاه این تمرین از این انحراف جلوگیری میکند.
اگر شجاعت و جسارت انجام این تمرین را داشتید، اینجا از تجربه خودتان از شفافیت اهداف بنویسید.
این متن هم مفید بود هم به زیبایی نوشته شده بود
سلام نازنین عزیز
خوشحالم که مفید بوده.
ممنونم از اینکه وقت گذاشتی و مطالعه کردی
موفق باشی